تو با لجبازیات کاری کردی نتونه این دل همراهت راه بیاد
از تو خستم زیاد
تو معرفت که حالیت نی
هی میری سمت تاریکی
بین منو از دست دادن تو مونده یه مرز باریکی
آدم، یه جا از دست خودش هم خسته میشه
وقتی همه درا به روش بسته میشه
جای عذرخواهی کارت همش دست پیشه
بی معرفت جان تو زندگیت کی مثل من دیوونته هان
جای منه عاشق بگو کی باهاته الان
اضافه کارهای دورت از تو چی میخوان
بی معرفت جان تو زندگیت کی مثل من دیوونته هان
جای منه عاشق بگو کی باهاته الان
اضافه کارهای دورت از تو چی میخوان
هی داستان تازه هی بازیه بیخود
این آدم عاقل از کارات روانی شد
هی خواستم بمونی قلبت فراری بود
تو زندگیم دائم عشق بد بیاری بود
کاش طاقت بیارم این روزای پُر استرابو
کاش میشد قلب مریضم رد کنه این حال خرابو
خوبیام موند بی جوابو
بی معرفت جان تو زندگیت کی مثل من دیوونته هان
جای منه عاشق بگو کی باهاته الان
اضافه کارهای دورت از تو چی میخوان
بی معرفت جان تو زندگیت کی مثل من دیوونته هان
جای منه عاشق بگو کی باهاته الان
اضافه کارهای دورت از تو چی میخوان
بی معرفت جان
