Me complace amarte.
لذت میبرم که تو را دوست دارم.
Disfruto acariciarte y ponerte a dormir.
لذت میبرم تو را نوازش کنم و آرام بخوابانمت.
Es escalofriante.
این حس مو بر تنم راست میکند.
Tenerte de frente, hacerte sonreír.
داشتنت در مقابل خودم، و دیدن لبخندت.
Daría cualquier cosa.
حاضرم هر چیزی بدهم.
Por tan primorosa, por estar siempre aquí.
برای اینکه تو چقدر ناز هستی، برای اینکه همیشه اینجا هستی.
Y entre todas esas cosas, déjame quererte, entrégate a mí.
و میان تمام اینها، بگذار که دوستت داشته باشم؛ تسلیم من باش.
No te fallaré; contigo yo quiero envejecer.
نمیگذارمت ناامید شوی؛ با تو میخواهم پیر شوم.
Quiero darte un beso, perder contigo mi tiempo,
میخواهم به تو بوسهای بدهم، و زمانم را با تو هدر دهم،
Guardar tus secretos, cuidar tus momentos,
رازهایت را حفظ کنم، لحظایت را مراقبت کنم،
Abrazarte, esperarte, adorarte, tenerte paciencia,
در آغوشت بگیرمت، منتظرت بمانم، ستایشت کنم، برایت صبر داشته باشم،
Tu locura es mi ciencia.
دیوانگیت علم من است.
(بخشی از آوازاتهای “Ah-ah-ah…” بدون کلام معنیدار برای ترجمه)
Disfruto mirarte, cada movimiento,
لذت میبرم از نگاه کردن به تو، از هر حرکتت،
Un vicio que tengo, un gusto, valorarte,
این یک عادت است که دارم؛ لذت بردن، قدر دانستنت،
Nunca olvidarte, entregarte mis tiempos.
هرگز فراموشت نکنم؛ زمانهایم را به تو بسپارم.
No te fallaré; contigo yo quiero envejecer.
نمیگذارمت ناامید شوی؛ با تو میخواهم پیر شوم.
(و سپس همان قسمت «Quiero darte un beso… Tu locura es mi ciencia» دوباره تکرار میشود.)