آدم یه وقتهایی باید با دردش هر جوری یه سازش کنه
جلوی هر غریبه ای درست نیست هر بحثی رو بازش کنه
آدم باید با تنهاییش یجور کنار بیاد
که اگه یروزی خالی شد دور و برش نره از کسی خواهش کنه
به در میگم دیوار بشنوه باید این بار بشکنه
این منی که ساختی تو از خودت
به کم راضی نبود اصلا دلت
من میرم و تو مطمئن باش کم کم همه میرن از دورت
یروزی یه جایی رات خورد به ما یه سر بزن
چرا ساکتی رنگت پریده حرف بزن
بگو چطوره حاله تو بی من
کیه بپرسه حالت بی رحم
تو بهم زنگ بزن جوابت میدم
به در میگم دیوار بشنوه باید این بار بشکنه
این منی که ساختی تو از خودت
به کم راضی نبود اصلا دلت
من میرم و تو مطمئن باش کم کم همه میرن از دورت