دل خرابه چه خرابی جای آبادی نمونده
خیلی وقته دلتنگم نغمه شادی نخونده
بس که هر شب تا سحر خدا خدا کرده دل من
دیگه در سینه سوزان آهو فریادی نمونده
آهو فریادی نمونده
تو جهان می فروشان دل پی چراغ می گرده
تو کویر خشکو سوزان به امید آب می گرده
من کلامه عاشقی را توی سینم بنوشتم
من به خاطره تو جانا حتی از خودم گذشتم
حتی از خودم گذشتم
دل خرابه چه خرابی جایه آبادی نمونده
خیلی وقته دلتنگم نغمه شادی نخونده
بس که هر شب تا سحر خدا خدا کرده دله من
دیگه در سینه سوزان آهو فریادی نمونده
آهو فریادی نمونده
دل شکسته آخه بس که دل های شکسته دیده
نا امیده بس که درهای امیدو بسته دیده
دل شکسته آخه بس که دل های شکسته دیده
نا امیده بس که درهای امیدو بسته دیده
تو جهان شب فروشان دل پی چراغ می گرده
تو کوبر خشکو سوزان به امید باغ می گرده
دل خرابه چه خرابی جای آبادی نمونده
خیلی وقته دلتنگم نغمه شادی نخونده
نغمه شادی نخونده